سرجوخه دستور آتش را صادر کرد.
چند لحظه بعد اعدامی با چشمان بسته و بدن پر از گلوله روی زمین افتاده بود.
سرجوخه به طرف اعدامی رفت و چشمبند او را کنار زد. همکلاسی قدیمش را شناخت.
لوله هفتتیر را روی شقیقه همکلاسی گذاشت و تیر خلاص را شلیک کرد.
بلافاصله سرجوخه به طرف کارگزینی رفت تــا استعفایش را بنویسد.
زیبا بود
موفق باشی
به من هم سر بزن
یا حق
اگر جمله آخر رو اصلاح کنی بهتر میشه. مثلا: هفت تیر را داخل غلافش گذاشت و به طرف کارگزینی حرکت کرد تا ...
۱- خوشحالم که وبلاگ می نویسی
۲- با شناختی که ازت دارم ونظراتت رو واقعا قبول دارم( غیر از اون موردی که خودت می دونی؛ گل و اینا...) خیلی خوشحال تر شدم وقتی از کارم تعریف کردی.
۳- موفق باشی
حرف گوش کن تغییری که مرتضی گفت اعمال کن.
سلام
اگه وقت کردید به وب من هم یه سری بزنید
من بیش از1300مقاله وتحقیق رایگان راجمع آوری کردم
وبلاگ من الان پیج رنک2 داره
ومی خواهم باوبلاگ شماتبادل لینک کنم
لطفااگرتمایل داریدمن راباعنوان "1300مقاله وتحقیق رایگان"وبه آدرس:http://www.beheshtnet.blogfa.com
لینک کنیدوسپس ازطریق نظرات خبردهیدتامی خواهیدباچه نام وآدرسی لینک شوید
من درهمان روزلینکتون می کنم
من بعدازاینک شمارولینک کردم بهتون اطلاع می دم
ممنون
عجب!