وقتی که به دنیا آمدم، مسألهی زندگی «زنده ماندن» بود.
بزرگتر که شدم مسألهی زندگی «دوست داشته شدن» بود.
بازهم که بزرگتر شدم، مسألهی زندگی «عشق» بود.
بعد از آن روزی رسید که مسألهی زندگی «نان» بود.
و سالها گذشت . . .
تا وقتی که پیر شدم . . . آنگاه مسألهی زندگی، «زنده بودن» بود . . .
همان. ؛-)
رجوع شود به وبلاگ داستانک.
جمله ی قشنگی بود...