چــــاه‌کــــن

. . . همیشه تــه چاه است . . .

چــــاه‌کــــن

. . . همیشه تــه چاه است . . .

پیش‌دستی

 

چهاردهمین سالگرد عروسی وقتی از سر کار برگشت ، که همه‌ی گل‌فروشی‌ها تعطیل شده بود.

با خودش فکر کرد از گل‌های باغچه حیاط یه دسته‌گل رز درست کنه که همه گل‌هاش یک‌رنگ باشه.

خودش رزهای بنفش رو دوست داشت و همسرش رزهای صورتی.

با خودش فکر کرد که چهارده‌تا رز صورتی بچینه.

وقتی به خانه رسید، دید،  یه نفر،   همه‌ی گل‌های بنفش باغچه رو چیده.

نظرات 2 + ارسال نظر
سعید پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:54 ب.ظ http://www.minifictions.blogfa.com

سلام
شما به دوستان داستانک نویسم لینک شدید
یاعلی

سعید پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:56 ب.ظ http://www.minifictions.blogfa.com


نوشته شما من رو یاد داستان «هدیه سال نو » اهنری انداخت
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد